: ا گر دليلت براي پرسيدن اين سئوال ، فقط اين بود كه پولي براي خريدن يك اسباب بازي مزخرف از من بگيري كاملأ در اشتباهي. سريع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اينقدر خود خواه هستي. من هر روز سخت كار م ي كنم و براي چنين رفتارهاي كودكانه وقتندارم .پسر كوچك، آرام به اتاقش رفت و در را بست .مرد نشست و باز هم عصبان ي تر شد : چطور به خودش اجازه مي دهد فقط براي گرفتن پول از من چنين سئوالاتي كند؟بعد از حدود يك ساعت مرد آرام تر شد و فكر كرد كه شايد با پسركوچكش خيلي تند و خشن رفتار كرده است . شايد واقعآ چيزي بوده ك او براي خريدنش به ۱۰ دلار نياز داشته است . به خصوص اينكه خيلي كم پيش م يآمد پسرك از پدرش درخواست پول كند.مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد. خوابي پسرم ؟پسر پاسخ داد :نه پدر ، بيدارم.من فكر كردم شايد با تو خشن رفتار كرده ام. امروز كارم سخت و طولاني بود و همه ناراح ت يهايم را سر تو خالي كردم . بيا اين ۱۰ دلاري كه خواسته بودي.پسر كوچولو نشست ، خنديد و فرياد زد : متشكرم بابا ! بعد دستش را زير بالشش برد و از آن زير چند اسكناس مچاله شده در آورد. مرد وقتي د يد پسر كوچولو خودش هم پول داشته ، دوباره عصباني شد و با ناراحتي گفت : با اين كه خودت پول داشتي ، چرا دوباره درخواست پول كردي؟پسر كوچولو پاسخ داد : براي اينكه پولم كافي نبود ، و لي من حالا ۲۰ دلار دارم. آيا م ي توانم يك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بياييد؟ من شام خوردن با شما را خيلي دوست دارم
:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2